https://wp.me/p6xuBy-RiI
حقوق بشر در ایران ـ امروز شنبه ۲۵اسفند ماه ۱۴۰۳، مصطفی هیلچی و رضا حزباوی، در مضان اتهامات سیاسی ـ امنیتی قرار گرفتند.
به گزارش حقوق بشر در ایران، طی روزهای اخیر، رضا حزباوی ـ فرزند: رمضان ـ ۳۶ ساله ـ اهل کوت عبدالله و مصطفی هیلچی ـ فرزند: جمال ـ ۳۵ ساله، دو متهم سیاسی، محبوس و بلاتکلیف در زندان شیبان(مرکزی) اهواز، در مرحله بازپرسی با اتهامات سیاسی ـ امنیتی مواجه و پرونده این افراد به دادگاه انقلاب اهواز ارجاع شد.
کریم دحیمی، فعال حقوق بشر در تشریح این خبر به گزارشگر حقوق بشر در ایران گفت:”در کیفرخواست صادره بر علیه مصطفی هیلچی و رضا حزباوی، این دو شهروند فعال فرهنگی ـ ادبی با اتهاماتی از قبیل «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «ارتباط با خارج از کشور» مواجه شدند. این دو شهروند همچنان با وضعیت بلاتکلیف در بازداشت موقت بسر می برند.”
لازم به ذکر است، مصطفی هیلچی، در آذر ماه ۱۴۰۳، توسط ماموران نیروی انتظامی، دستگیر و پس از انتقال به بازداشتگاه پلیس اطلاعات و امنیت شهر اهواز و طی مراحل بازجویی ها و تفهیم اتهام به زندان شیبان(مرکزی) اهواز منتقل شد.
همچنین، رضا حزباوی، در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۳، در پی یورش ماموران حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی به منزل خانوادگی وی در محله کوت عبدالله، پس از تفتیش و توقیف برخی لوازم شخصی اش، دستگیر به بازداشتگاه آن نهاد امنیتی منتقل و در نهایت به زندان شیبان مرکزی اهواز منتقل شده است.
این شهروندان، در زمان بازجویی، تحت انواع فشارهای روحی ـ روانی قرار گرفته و در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۴۰۳، به زندان شیبان اهواز منتقل شدند.
پروندهسازی علیه فعالان مدنی؛ ابزار همیشگی سرکوب
اتهامات مطرحشده علیه مصطفی هلیچی و رضا حزباوی، مانند «ارتباط با خارج از کشور»، یکی از روشهای متداول نهادهای امنیتی ایران برای سرکوب فعالان مدنی و قومی است. در دهههای اخیر، این اتهام به عنوان بهانهای برای سرکوب هرگونه فعالیت مستقل، بیان عقاید، یا دفاع از حقوق بشر به کار گرفته شده است.
بر اساس گزارشهای متعدد، فعالان عرب اهوازی بارها بدون ارائه هیچگونه شواهد مشخصی به جاسوسی، ارتباط با گروههای بیگانه، و اقدام علیه امنیت ملی متهم شدهاند. چنین اتهاماتی معمولاً در محاکمات غیرشفاف و بدون رعایت اصول دادرسی عادلانه مطرح میشوند.
نقض حقوق بینالمللی؛ فقدان شفافیت در روند دادرسی
۱. نقض ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی
ایران از امضاکنندگان میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است که طبق ماده ۱۹ آن، هر فرد حق دارد بدون مداخله دولت، عقاید خود را ابراز کند و آزادانه اطلاعات و نظرات را جستجو، دریافت و انتقال دهد.
اما جمهوری اسلامی بهصورت مداوم این ماده را نقض میکند و با سرکوب نویسندگان، شاعران، و فعالان مدنی، آزادی بیان را بهشدت محدود کرده است.
۲. نقض اصل دادرسی عادلانه (ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی)
این دو فعال عرب در بازداشت طولانیمدت قرار داشتهاند و اطلاعات شفافی از وضعیت حقوقی آنها در دست نیست. ماده ۱۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی تأکید میکند که هر متهمی باید از حق دفاع، دسترسی به وکیل مستقل، و برگزاری محاکمهای عادلانه و علنی برخوردار باشد. اما در جمهوری اسلامی، دادگاههای انقلاب بهعنوان یکی از غیرشفافترین نهادهای قضایی، متهمان را در محاکمات بسته و بدون دسترسی به وکلای مستقل محاکمه میکنند.
سرکوب سیستماتیک عربهای اهوازی؛ سیاست حذف هویت فرهنگی
۱. کنترل شدید بر شاعران و نویسندگان عرب
شاعران و نویسندگان عرب در ایران بهطور ویژه تحت فشار هستند. هر گونه تلاش برای حفظ هویت فرهنگی، آموزش زبان عربی، یا انتشار آثار ادبی به زبان مادری از سوی دستگاههای امنیتی سرکوب میشود.
در سالهای اخیر، فعالان فرهنگی عرب که به حقوق زبانی و فرهنگی خود اعتراض کردهاند، با اتهاماتی نظیر «تجزیهطلبی» و «اقدام علیه امنیت ملی» روبرو شدهاند. این در حالی است که حق آموزش به زبان مادری در ماده ۲۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و همچنین در اعلامیه جهانی حقوق زبانی سازمان ملل تأکید شده است.
۲. سیاستهای تبعیضآمیز در خوزستان
استان خوزستان، که بخش عمدهای از جمعیت آن را عربهای اهوازی تشکیل میدهند، سالهاست که با سیاستهای تبعیضآمیز، فقر گسترده، و آلودگی زیستمحیطی عمدی روبرو است. این منطقه با وجود برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، از توسعه اقتصادی محروم مانده و بیکاری و فقر در میان جوانان عرب اهوازی بسیار بالاست.
هرگونه اعتراض به این وضعیت، با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجه میشود. اعتراضات مردم خوزستان به بیآبی، تبعیض اقتصادی، و از بین بردن منابع طبیعی این استان در سالهای اخیر، با سرکوب گسترده، بازداشت، و اعدام دهها معترض پاسخ داده شده است.
چرا جمهوری اسلامی از فعالان مدنی و شاعران میترسد؟
سرکوب مستمر فعالان عرب اهوازی نشان میدهد که جمهوری اسلامی از شکلگیری آگاهی قومی و فرهنگی در میان اقلیتهای ملی در ایران بهشدت هراس دارد.
حاکمیت ایران بر پایه یکدستسازی فرهنگی و سرکوب تنوع قومی بنا شده است. به همین دلیل، هرگونه تلاش برای ابراز هویت، انتشار ادبیات محلی، یا حفظ زبان و فرهنگ اقلیتها با اتهاماتی نظیر «اقدام علیه امنیت ملی» و «ارتباط با خارج از کشور» سرکوب میشود.
سرنوشت مصطفی هلیچی و رضا حزباوی چه خواهد شد؟
با توجه به سابقه جمهوری اسلامی در پروندهسازیهای امنیتی علیه فعالان عرب اهوازی، این احتمال وجود دارد که مصطفی هلیچی و رضا حزباوی با احکام سنگینی همچون حبس طولانیمدت یا حتی اعدام مواجه شوند.
جامعه بینالمللی و نهادهای حقوق بشری باید فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی برای آزادی این فعالان و رعایت حقوق اقلیتهای قومی و فرهنگی وارد کنند.
نقض قوانین داخلی و بینالمللی؛ شکنجه بهعنوان ابزار اعترافگیری
۱. نقض کنوانسیون منع شکنجه سازمان ملل
ایران در سال ۱۹۸۸ به کنوانسیون بینالمللی منع شکنجه پیوسته است، اما با این حال، شکنجه و رفتارهای غیرانسانی همچنان در زندانهای ایران بهطور گسترده گزارش میشود. طبق ماده ۱ این کنوانسیون، هرگونه شکنجه جسمی یا روانی بهمنظور گرفتن اعتراف یا تنبیه، نقض فاحش حقوق بشر محسوب میشود.
اما در پرونده مصطفی هلیچی و رضا حزباوی، این دو فعال مدنی بدون هیچ اتهام اثباتشدهای تحت شکنجههای سنگین قرار گرفتهاند تا اعترافات اجباری علیه خود ارائه دهند. این روش، نهتنها غیرقانونی و غیراخلاقی است، بلکه نمونهای از رویههای وحشیانهای است که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صداهای مخالف به کار میگیرند.
۲. نقض اصل دادرسی عادلانه در قوانین ایران
بر اساس اصل ۳۵ قانون اساسی ایران، هر متهم حق داشتن وکیل مستقل در تمام مراحل دادرسی را دارد. اما دادگاه انقلاب اهواز بدون اجازه دسترسی این دو فعال عرب به وکیل، بازداشت آنها را تمدید کرده است.
همچنین طبق ماده ۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز آن را امضا کرده، هر فردی که بازداشت میشود، باید در اسرع وقت به اتهاماتش رسیدگی شده و از حق دفاع عادلانه برخوردار باشد. اما تمدید بازداشت مصطفی هلیچی و رضا حزباوی، بدون برگزاری دادگاه علنی و بدون ارائه ادله کافی، نشاندهنده نقض این اصل است.
چرا جمهوری اسلامی از فعالان مدنی و شاعران عرب میترسد؟
۱. سرکوب فرهنگی و هویتزدایی از اقلیتها
سرکوب فعالان فرهنگی عرب در خوزستان بخشی از سیاست کلی جمهوری اسلامی در قبال اقلیتهای قومی است. اقلیتهای عرب، کرد، بلوچ، و ترکمن همواره با محدودیتهای شدید زبانی، فرهنگی، و اقتصادی مواجه بودهاند.
آموزش به زبان عربی، برگزاری مراسمهای فرهنگی، و انتشار اشعار و ادبیات عربی، همواره از سوی نهادهای امنیتی با برچسبهای امنیتی مانند «ارتباط با خارج از کشور» و «اقدام علیه نظام» سرکوب شده است.
۲. تلاش برای خاموش کردن هرگونه صدای معترض
جمهوری اسلامی بهشدت از فعالان مدنی و نویسندگانی که به افشای تبعیضهای سیستماتیک علیه عربهای اهوازی میپردازند، هراس دارد. شاعران و نویسندگان عرب، بهویژه کسانی که در شعرهایشان از حقوق اقلیتها، بحرانهای زیستمحیطی خوزستان، و فقر سیستماتیک سخن میگویند، بهشدت تحت تعقیب و سرکوب قرار میگیرند.
زندان شیبان؛ محلی برای شکنجه و نابودی فعالان مدنی
۱. شرایط غیرانسانی در زندان شیبان
زندان شیبان اهواز بهعنوان یکی از بدنامترین زندانهای ایران شناخته میشود. شکنجه، محرومیت از خدمات پزشکی، و رفتارهای غیرانسانی با زندانیان سیاسی و عقیدتی در این زندان، امری رایج است.
۲. نگهداری زندانیان در بند قرنطینه؛ شکنجه روانی و جسمی
گزارشهای متعددی نشان میدهد که نگهداشتن زندانیان سیاسی در بند قرنطینه، یک روش رایج برای شکنجه روانی آنهاست. در این بندها، زندانیان از تماس با خانواده و ارتباط با سایر زندانیان محروم میشوند و اغلب در شرایط بهداشتی و تغذیهای نامناسب نگهداری میشوند.
جامعه بینالمللی چه اقدامی باید انجام دهد؟
اکنون پرسش اساسی این است:
تا چه زمانی مردم ایران باید هزینه آزادی بیان و هویت فرهنگی خود را با شکنجه، حبس، و اعدام بپردازند؟
و تا چه زمانی جهان در برابر این نقض فاحش حقوق بشر سکوت خواهد کرد؟
Subscribe to get the latest posts sent to your email.

