https://wp.me/p6xuBy-RiW
حقوق بشر در ایران ـ امروز شنبه ۲۵اسفند ماه ۱۴۰۳، مدیر یک مدرسه دولتی در اصفهان، یک دانش آموز را به علت ناتوانی خانواده در تامین هزینه های تحصیل اخراج کرد.
به گزارش حقوق بشر در ایران به نقل از فرارو، طی روزهای اخیر، محمد سلیمی، مدیرکل ارزیابی و عملکرد شکایات آموزش و پرورش اعلام کرد که مدیر یک مدرسه دولتی در اصفهان، که به دلیل ناتوانی خانواده در پرداخت هزینهها یک دانشآموز را اخراج کرده بود، به هیأت رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شد.
بر اساس این گزارش، چندی پیش فیلمی از بحث و مشاجره یکی از اولیا با مدیر مدرسهای در اصفهان در فضای مجازی منتشر شد. بر اساس آن مدیر مدرسه دولتی به دلیل پرداخت نشدن پول، قصد اخراج دانشآموز را دارد. مسئول مدرسه در برابر اعتراض پدر این دانشآموز که میگوید حق ندارید به خاطر پول فرزندم را اخراج کنید، میگوید که «برایش پرونده انضباطی درست میکنم»
در ادامه آمده است که پدر این دانشآموز عنوان کرد:”من پنج فرزند دارم و از عهده هزینهها برنمیآیم.» اما مدیر مدرسه جواب داده است: «نباید پنج فرزند میآوردی و فرزندت را اخراج میکنم.» پدر دانشآموز از مدیر مدرسه میخواهد: «بنویسید به دلیل بیپولی فرزندم را اخراج میکنید.”
مدیر مدرسه اعلام کرد:”نه، مورد انضباطی برای دانشآموز مینویسم.”
محمد سلیمی، مدیرکل ارزیابی و عملکرد شکایات آموزش و پرورش از معرفی مدیر مدرسه متخلف در اصفهان به هیأت رسیدگی به تخلفات اداری به دلیل نوع برخورد با والدین خبر داد و گفت: «حتی یک مورد تحقیر یا آزار روانی دانشآموزان یا والدین هم زیاد است و ما به دنبال بهبود شرایط هستیم.»
اقدام این مدیر مدرسه با انتقادات گستردهای، بهویژه در فضای مجازی، مواجه شد. منتقدان با استناد به اصل ۳۰ قانون اساسی، بر لزوم آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه تأکید کردند. همچنین، حفظ احترام دانشآموزان و خانوادهها از اصول مدارس است که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز بر آن تأکید شده است.
در این گزارش به هویت متخلف و تاریخ رویداد اشارهای نشده است.
بحران آموزش در ایران؛ محرومیت بهخاطر فقر
در کشوری که اصل ۳۰ قانون اساسی بر رایگان بودن آموزش تا پایان دوره متوسطه تأکید دارد، اخراج یک دانشآموز از مدرسه به دلیل ناتوانی مالی، نشاندهنده شکاف عمیق میان قانون و واقعیتهای اجرایی نظام آموزشی ایران است.
اخیراً انتشار ویدیویی از مشاجره یک پدر با مدیر مدرسهای در اصفهان که فرزند او را به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینهها از تحصیل محروم کرده، موجی از انتقادات را در فضای مجازی به راه انداخت. این مدیر مدرسه نهتنها دانشآموز را از حق تحصیل محروم کرد، بلکه برای سرپوش گذاشتن بر این اقدام غیرقانونی، قصد داشت برای او پرونده انضباطی بسازد.
این اتفاق تنها یک مورد از هزاران تخلفی است که در مدارس دولتی ایران رخ میدهد و فشار اقتصادی بر خانوادههای کمدرآمد را به یک بحران اجتماعی در حوزه آموزش تبدیل کرده است.
اخراج به دلیل بیپولی؛ نمادی از فروپاشی سیستم آموزشی
۱. قانون اساسی و آموزش رایگان؛ واقعیت یا شعار؟
طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، “دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همهٔ ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.”
اما در عمل، سالهاست که نظام آموزشی ایران از مسیر رایگان بودن خارج شده و مدارس دولتی نیز به روشهای مختلف از خانوادهها پول دریافت میکنند.
هزینههای جانبی مدارس دولتی که در قالب “کمکهای مردمی” از والدین اخذ میشود، عملاً آموزش رایگان را به یک توهم تبدیل کرده است. خانوادههای کمدرآمد که توان پرداخت این مبالغ را ندارند، با تهدید به اخراج، محرومیت از خدمات آموزشی، یا حتی برخوردهای تحقیرآمیز مدیران و معلمان مواجه میشوند.
۲. بیعدالتی آموزشی؛ آموزش برای ثروتمندان، اخراج برای فقرا
در حالی که فرزندان مسئولان و افراد متمول در مدارس غیرانتفاعی، تیزهوشان، و مدارس خاص با امکانات پیشرفته تحصیل میکنند، بسیاری از کودکان خانوادههای کمدرآمد به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای تحصیل، از مدرسه اخراج شده یا مجبور به ترک تحصیل میشوند.
این شکاف طبقاتی در آموزش، فرصتهای برابر تحصیلی را نابود کرده و نابرابریهای اجتماعی را در نسلهای آینده نیز بازتولید میکند.
آیا اقدام مدیر مدرسه قانونی است؟
۱. نقض قانون اساسی و تعهدات بینالمللی ایران
اخراج دانشآموز به دلیل بیپولی، نقض صریح اصل ۳۰ قانون اساسی و کنوانسیونهای بینالمللی حقوق بشر است. ایران یکی از امضاکنندگان کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل است که در ماده ۲۸ آن، بر حق هر کودک برای دسترسی رایگان به آموزش ابتدایی و متوسطه تأکید شده است.
همچنین ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید دارد که آموزش، حقی همگانی و رایگان برای تمامی کودکان است و دولتها موظفند آن را بدون تبعیض اجرا کنند.
اما در ایران، به جای اجرای تعهدات بینالمللی، شاهد سیاستهایی هستیم که آموزش را از کودکان طبقه فرودست سلب میکند و دسترسی آنها به تحصیل را محدود میسازد.
۲. پروندهسازی انضباطی؛ جرمانگاری فقر
یکی از نکات تکاندهنده در این پرونده، تهدید مدیر مدرسه به تنظیم پرونده انضباطی علیه دانشآموز بود. این اقدام، نهتنها تخلف اداری، بلکه مصداق بارز “جرمانگاری فقر” در نظام آموزشی ایران است.
در بسیاری از مدارس دولتی، دانشآموزانی که توان پرداخت هزینههای اضافی را ندارند، نهتنها از تحصیل محروم میشوند، بلکه مورد تحقیر، تمسخر، و برخوردهای خشونتآمیز قرار میگیرند.
چنین اقداماتی میتواند مشمول “نقض کرامت انسانی” در چارچوب قوانین داخلی ایران و مقررات بینالمللی حقوق بشر باشد.
مسئولیت دولت در قبال این تخلفات چیست؟
۱. برخورد نمایشی با متخلفان؛ یک تاکتیک همیشگی
پس از انتشار گسترده این ویدیو، وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که مدیر مدرسه خاطی به هیأت رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شده است.
اما تجربه نشان داده که این برخوردها معمولاً نمایشی بوده و هیچ تغییری در روند کلی سیستم آموزشی ایجاد نمیکند. سالهاست که مدیران مدارس با همین شیوه، دانشآموزان کمدرآمد را تحت فشار قرار میدهند و دولت به جای حل ریشهای مشکل، تنها در مواردی که افکار عمومی حساس میشود، اقدام به برخوردهای سطحی میکند.
۲. عدم تأمین بودجه برای مدارس دولتی؛ عامل اصلی بحران
یکی از دلایل اصلی این تخلفات، عدم تأمین بودجه کافی برای مدارس دولتی توسط دولت است.
مدارس دولتی به دلیل کاهش شدید سرانه دانشآموزی و بیتوجهی به تأمین مالی مناسب، مجبور به دریافت پول از والدین شدهاند.
این در حالی است که بودجههای هنگفتی برای نهادهای تبلیغاتی، حوزههای علمیه، و سازمانهای وابسته به حکومت هزینه میشود، اما مدارس دولتی با کمبود امکانات، معلمان کمدرآمد، و فضای آموزشی فرسوده مواجهاند.
آموزش، قربانی فقر و فساد سیستماتیک
ماجرای اخراج دانشآموز به دلیل نداشتن پول در اصفهان، تنها یک نمونه از بحران گسترده در نظام آموزشی ایران است.
در حالی که آموزش رایگان یکی از حقوق اساسی کودکان است، در ایران، مدارس دولتی نیز به محیطهایی برای تحقیر و طرد دانشآموزان کمدرآمد تبدیل شدهاند.
این رویه، نهتنها ناعادلانه است، بلکه آیندهی کشور را با بحرانی جدی در عدالت آموزشی مواجه میکند.
سوال اساسی این است: تا چه زمانی دولت و مسئولان بهجای حل بحران آموزشی، با برخوردهای نمایشی و موقت، افکار عمومی را فریب خواهند داد؟
و تا چه زمانی خانوادههای کمدرآمد باید قربانی فقر، تبعیض، و سیاستهای ناعادلانه حکومت شوند؟
Subscribe to get the latest posts sent to your email.

