https://wp.me/p6xuBy-UFp
حقوق بشر در ایران ـ امروز جمعه ۱۴شهریورماه ۱۴۰۴، دستکم ۹۵۰ هزار کودک و نوجوان از حق تحصیل بازمانده اند.
به گزارش حقوق بشر در ایران به نقل از ایلنا، روز دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۴، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، از شناسایی دستکم ۹۵۰ هزار کودک و نوجوان از حق تحصیل خبر داد.
وزیر آموزش و پرورش در تشریح این خبر گفت:”چیزی حدود ۹۵۰ هزار دانشآموز بر اساس مدارک و مستندات رسمی سامانه جزو بازماندگان یا ترک تحصیلیها هستند. متأسفانه، آمار کذبی در فضای مجازی منتشر میشود، مشخص نیست با چه هدفی هم داده میشود، مشاهده کردهاید برخی افراد ادعا میکنند که دو میلیون نفر بازمانده از تحصیل داریم که این یک کذب است، بیایند آمار را بررسی کنند.”
وی در ادامه افزود:”آمار ثبت احوال وجود دارد، آمار دانشآموزان هست ما آمار بازماندگان را نفر به نفر داریم.”
کاظمی خاطرنشان کرد: “کمترین مورد بازماندگان از تحصیل که حدود سه درصد هستند به این برمیگردد که شرایط مناسب آموزشی از نظر دسترسی به فضا وجود ندارد یا در فضای آموزشی موجود حاضر نیستند به مدرسه بروند. مثلاً فرض کنید دختری در جایی باید درس بخواند که در کلاس مختلط بنشیند، والدین راضی نیستند اینجا دسترسی وجود دارد، اما فضا مناسب نیست.”
وی ادامه داد:”ما که نمیتوانیم در هر روستایی دبیرستان بزنیم، زیرا دبیرستان حداقل به ۵ یا ۶ معلم متخصص نیاز دارد. به دانش آموز میگوییم بیا به روستای کناری برو ما سرویس ایاب و ذهاب هم میدهیم، اما میگوید نه، من حاضر نیستم لذا، حدود ۱۷ یا ۱۸ محور وجود دارد که عمدهترین دلایل همین مواردی بود که گفته شد، البته فقر اقتصادی هم هست و در این زمینه طبیعتا تاثیرگذار است.”
خبر مطرح شده از سوی وزیر آموزش و پرورش ایران دربارهی ۹۵۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل نشاندهندهی ابعاد گسترده بحران آموزش در کشور است.
۱. ابعاد آماری
طبق گفته وزیر، حدود ۹۵۰ هزار کودک و نوجوان (نزدیک به یک میلیون نفر) به دلایل مختلف از چرخه آموزشی خارج شدهاند.
اگر جمعیت دانشآموزی ایران را حدود ۱۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، این رقم حدود ۶ تا ۷ درصد کل دانشآموزان را شامل میشود.
این آمار بهطور رسمی تأیید شده، هرچند منابع غیررسمی (نهادهای مدنی و رسانهای) رقم بیش از دو میلیون نفر را مطرح میکنند.
۲. دلایل بازماندگی از تحصیل
وزیر به چند عامل اصلی اشاره کرده است:
کمبود فضاهای آموزشی استاندارد؛ در برخی مناطق، مدرسه وجود دارد اما شرایط فرهنگی یا جنسیتی مانع حضور دانشآموزان (بهویژه دختران) میشود.
نبود مدارس متوسطه در روستاها؛ برای ایجاد دبیرستان نیاز به معلمان متخصص است که در مناطق محروم کمتر فراهم میشود.
مشکلات فرهنگی و مذهبی؛ مخالفت خانوادهها با تحصیل دختران در محیط مختلط.
فقر اقتصادی؛ هزینههای جانبی تحصیل (لباس، کتاب، ایابوذهاب) و نیاز به کار کودکان برای تأمین معاش خانواده.
۳. پیامدهای اجتماعی و حقوق بشری
افزایش کار کودکان؛ محرومیت از تحصیل مستقیماً به کار کودک و بهرهکشی اقتصادی دامن میزند.
تشدید شکاف جنسیتی؛ دختران بیشتر در معرض ترک تحصیل قرار دارند.
چرخه فقر پایدار؛ بازماندگی از تحصیل احتمال فقر بیننسلی را افزایش میدهد.
نقض حق بنیادین آموزش؛ ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک (CRC) است و بر اساس ماده ۲۸ این کنوانسیون موظف به تأمین دسترسی برابر به آموزش رایگان و اجباری است.
۴. چالشهای سیاستگذاری
وزیر آموزش و پرورش، اذعان کرده دولت قادر به تأمین مدارس در همه روستاها نیست؛ این نشاندهنده شکاف منطقهای در عدالت آموزشی است.
وعدهی ارائه سرویس ایاب و ذهاب همواره با مشکلات اجرایی و کمبود بودجه روبهروست.
تأکید مقامات بر «کذب بودن آمارهای غیررسمی» بیشتر جنبهی دفاع سیاسی دارد تا حل ریشهای مسئله.
۵. جمعبندی
وضعیت فعلی نشان میدهد که حتی بر اساس آمار رسمی دولت، نزدیک به یک میلیون کودک و نوجوان در ایران از حق تحصیل محروماند. این مسئله نه فقط یک بحران آموزشی، بلکه بحرانی اجتماعی، اقتصادی و حقوق بشری است که پیامدهای بلندمدتی بر توسعه کشور خواهد داشت.
Subscribe to get the latest posts sent to your email.

