https://wp.me/p6xuBy-ral
حقوق بشر در ایران – امروز جمعه ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۱، در ادامه واکنشها به گسترش فضای ارعاب، بازداشت، تهدید و سرکوب برعلیه شهروندان، دانشجویان و دانش آموزان، کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ای این قبیل برخوردها را محکوم کرد.
به گزارش حقوق بشر در ایران، امروز جمعه ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۱، کانون نویسندگان ایران، با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز همدردی با خانواده های جانباختگان، بارداست شدگان و دانش آموزان و دانشجویان که در جریان اعتراضات سراسری جاری در کشور عزیزان آنها بازداشت و جان باختند خواستار اتحاد بیش از پیش شهروندان تا دستیابی به پیروزی واقعی در ایران شد.
متن بیانیه به نقل از کانون نویسندگان ایران در ادامه می آید:
“سرکوب مردمی که با دست خالی زبان به اعتراض گشودهاند در چهل و چند سال اخیر اتفاقی هر روزه بوده است؛ اما آنچه در هفتهی گذشته بر کودکان و زندانیان رفت، از سیاهترین برگهای کارنامهی حاکمیت کنونی است. هجوم نیروهای امنیتی به مدرسه و زندان و ضرب و جرح و قتل کودکان و زندانیان، فاجعهای فراتر از کشتار معترضان در خیابانهاست. حاکمیت در این مرحله از سرکوب همچون همیشه با انکار واقعیت، شایعهپراکنی و تحریف افکار عمومی در کار خنثی کردن کوشش تشکلها و گروههای مردمی برای بیان حقیقت است.
بیش از یک ماه از جنبش آزادیخواهی زنان و مردم ایران گذشته است و جنبشی که پس از قتل مهسا (ژینا) امینی با شعار «زن، زندگی، آزادی» آغاز شد، هر روز بر ابعادش افزوده شده و به رغم سرکوبها ادامه یافتهاست. از همان آغاز، دانشآموزان نیز بخش پرخروشی از این جنبش بودهاند و همپای طیفهای گوناگون مردم، فریاد آزادیخواهی سر دادهاند اما پاسخ مأموران حکومت هجوم به مدارس برای «تنبیه» دانشآموزان با پروندهسازی و ضرب و جرح بودهاست، که برخی از مسئولان مدارس نیز بازوی اجرایی آن شدهاند. این سرکوب از نوزدهم مهرماه با شدتی بیشتر با ربودن دانشآموزان و قتل یکی از آنان وارد مرحلهی دیگری شده است. بنا بر گزارشهای تشکلهای صنفی معلمان، نیروهای سرکوب به مدرسهای در اردبیل هجوم بردهاند و دست به ضرب و جرح دانشآموزانی زدهاند که نمیخواستهاند در یک راهپیمایی حکومتی شرکت کنند. این یورش به قتل یکی از این کودکان، اسرا پناهی، و وخامت حال چند تن دیگر انجامیده است. بدین ترتیب کودکی دیگر به فهرست کودکان کشته شده در یک ماه اخیر افزوده شد و ماشین تکذیب و سناریوسازی دوباره به کار افتاد.
در میان خشم عمومی از خبر قتل اسرا پناهی، خبر آتشسوزی زندان اوین نیز منتشر شد. مطابق معمول، نیروها و ادوات سرکوب حکومت پیش از ماشینهای آتشنشانی به زندان رسیدند. معدود گزارشهای منتشر شده از داخل زندان از هولناکی فاجعه خبر میداد. زندانیان که از آتش و دود به سمت درهای خروجی گریخته بودند، هدف تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور قرار گرفتند. ساعاتی پس از فروکش کردن آتش، زندانبانان بیش از چهل تن از زندانیان سیاسی بند ۸ را با ضرب و جرح از بند خارج و به مکانی نامعلوم منتقل کردند. فردای آن روز خبر رسید زندانیان با بدنهای تیر خورده و در هم شکسته در زندان رجاییشهر کرج محبوس شدهاند. خبر آتشسوزی زندان اوین ابتدا نه از رسانههای رسمی که به همت مردم منتشر شد. جعل و پنهانکاری همیشگی حکومت که به بیخبری از زندانیان و انبوه بازداشتیهای یک ماه اخیر منجر شده بود، شبی کابوسوار را برای خانوادهی زندانیان و مردم ایران در پی داشت. اکنون تعداد کشتهشدگان و سرنوشت برخی زندانیان هنوز نامعلوم است و پیگیری خانوادهها راه به جایی نبرده است.
آتشسوزی زندان اوین، داغ آتشسوزی زندان لاکان و شلیک به زندانیان را که هفدهم مهر ماه رخ داده بود، زنده کرد؛ فاجعهای که تعداد کشتهشدگان، اسامی آنان، سرنوشت سایر زندانیان، دلیل آتشسوزی و ابعاد آن هنوز نامعلوم است.
در همه جهان مسئولیت جان زندانیان با حکومت و ادارهی زندانهای آن است. اما در اینجا نیروهای امنیتی و زندانبانان به روی زندانیان بیپناه آتش گشودند و زندان را به قتلگاه بدل کردند؛ به همان سیاق که نظام آموزش و پرورش چشم بر مسئولیت خود در حفاظت و حمایت از دانشآموزان بست و همدست ماموران امنیتی شد. کانون نویسندگان ایران سالها سرکوب آزادی بیان و نقض بدیهیترین حقوق زندانیان و گروههای تحت ستم از جمله زنان و کودکان را محکوم کرده است. بیتردید آنچه حاکمیت در مدرسه و زندان رقم زد، نه فقط سرکوب حق آزادی بیان کودکان و زندانیان بلکه اقدامی جنایتکارانه بود. اما کیست که نداند سرکوب آزادی بیان نقطهی آغازین سرکوبهای دیگر است و اعتراضات مردمی و جنبشهای اجتماعی تنها زمانی به هدفهای آزادیخواهانهی خود دست مییابند که از آستانهی تحقق آزادی بیان عبور کرده باشند.”
کانون نویسندگان ایران/ ۲۸ مهرماه ۱۴۰۱
Subscribe to get the latest posts sent to your email.

