چهارشنبه، 03 دی 1404 7:50 بعد از ظهر

افزایش ۵۱ درصدی آمار خودکشی در ایران؛ زنگ خطری برای سلامت روانی جامعه

لینک کوتاه این مطلب:
https://wp.me/p6xuBy-QCJ

حقوق بشر در ایران ـ امروز شنبه ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳، آمار خودکشی در ایران به رشدی معادل ۵۱ درصد افزایش پیدا کرده است. 

به گزارش حقوق بشر در ایران به نقل از وبسایت فراز، آمارهای رسمی نشان می‌دهد که میزان خودکشی در ایران طی هفت سال اخیر رشد ۵۱ درصدی داشته است. این افزایش نگران‌کننده، بار دیگر اهمیت مسائل اقتصادی، اجتماعی و روانی را در بروز این پدیده تلخ برجسته می‌کند. در حالی که کارشناسان نسبت به وخامت اوضاع هشدار می‌دهند، ضرورت اقدامات پیشگیرانه بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. افزایش فقر، نبود امید به زندگی، نبود بازار اشتغال و فعالیتهای سازنده اجتماعی برای شهروندان، سرکوب های امنیتی و اجتماعی، محرومیتهای گسترده بر اثر سوءمدیریت در کشور، از جمله دلایل افزایش خودکشی در ایران است. 

بر اساس آمارهای رسمی، میزان خودکشی در ایران در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۳۹۵ حدود ۵۱ درصد افزایش داشته است. این رقم به‌خوبی نشان می‌دهد که آسیب‌های اجتماعی و فشارهای اقتصادی، به‌ویژه در سال‌های اخیر، تاثیرات عمیقی بر سلامت روانی جامعه گذاشته است.

حمید پیروی، نایب‌رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران، در همایش روز جهانی پیشگیری از خودکشی که در ۱۹ شهریور سال گذشته برگزار شد، اعلام کرد که در سال ۱۳۹۵، تعداد ۷۹ هزار و ۱۰۲ نفر در کشور اقدام به خودکشی کرده بودند. با توجه به رشد ۵۱ درصدی این آمار، تعداد کسانی که در سال ۱۴۰۱ اقدام به خودکشی کرده‌اند، به بیش از ۱۱۹ هزار نفر می‌رسد. این افزایش هشداردهنده، نه‌تنها نیازمند توجه مسئولان است، بلکه ضرورت ورود جامعه‌شناسان، روانشناسان و سیاست‌گذاران به این حوزه را نیز دوچندان می‌کند.

خودکشی پدیده‌ای چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. مسائل اقتصادی، بیکاری، تورم، مشکلات خانوادگی، فشارهای اجتماعی، افسردگی، ناامیدی و اختلالات روانشناختی، از جمله عواملی هستند که در افزایش میل به خودکشی نقش دارند. در شرایطی که بحران‌های اقتصادی شدیدتر می‌شوند، میزان استرس و اضطراب در جامعه نیز افزایش می‌یابد. بسیاری از افراد به دلیل احساس بن‌بست اقتصادی و نبود چشم‌اندازی روشن برای آینده، دچار ناامیدی شده و برخی از آنها به خودکشی به‌عنوان راه‌حلی برای رهایی از مشکلات نگاه می‌کنند.

بحران‌های روانی و افسردگی نیز از دیگر عوامل اصلی در افزایش خودکشی محسوب می‌شوند. در ایران، به دلایل مختلفی همچون نبود آموزش‌های کافی در حوزه سلامت روان، دسترسی محدود به خدمات مشاوره‌ای و روان‌درمانی، و همچنین برچسب‌زنی اجتماعی نسبت به بیماران روانی، بسیاری از افراد قادر به دریافت کمک‌های حرفه‌ای نیستند. این موضوع باعث می‌شود که مشکلات روحی و روانی انباشته شده و در نهایت به تصمیم‌های ناگوار منجر شود.

افزایش ۵۱ درصدی خودکشی در کشور نشان می‌دهد که یک بحران عمیق در حال شکل‌گیری است. این بحران، نیازمند مداخلات چندبعدی و سیاست‌گذاری‌های جدی است. کشورهای مختلف برای مقابله با این پدیده، راهکارهای موثری اتخاذ کرده‌اند که می‌تواند الگویی برای ایران نیز باشد. توسعه برنامه‌های حمایتی، افزایش خدمات سلامت روان، کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی، آموزش مهارت‌های زندگی، و کاهش انگ و تبعیض علیه بیماران روانی، از جمله اقداماتی هستند که می‌توانند به کاهش نرخ خودکشی کمک کنند.

دولت و نهادهای مسئول باید با رویکردی علمی و جامع به این موضوع نگاه کنند. افزایش بودجه سلامت روان، گسترش مراکز مشاوره، تسهیل دسترسی به روانپزشکان و روانشناسان، اجرای برنامه‌های آگاهی‌بخش در رسانه‌ها و مدارس، و ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار برای جوانان، می‌تواند تا حد زیادی از روند صعودی این آمار جلوگیری کند.

رشد ۵۱ درصدی آمار خودکشی در هفت سال اخیر، زنگ خطر بزرگی برای جامعه ایران است. این افزایش نشان‌دهنده بحرانی است که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، می‌تواند تبعات گسترده‌تری در سال‌های آینده به دنبال داشته باشد. رسیدگی به وضعیت سلامت روانی جامعه، کاهش فشارهای اقتصادی و ایجاد امید به آینده، از مهم‌ترین اقداماتی است که باید به‌سرعت در دستور کار قرار گیرد. خودکشی یک مشکل فردی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی است که برای حل آن، تمام بخش‌های جامعه باید دست به دست هم دهند.

بحران خودکشی در ایران تنها یک چالش آماری نیست، بلکه هشداری درباره وضعیت اجتماعی، اقتصادی و روانی جامعه است. با افزایش ۵۱ درصدی اقدام به خودکشی در هفت سال اخیر، مشخص است که باید نگاه جدی‌تر و علمی‌تری به این معضل داشت و راهکارهای عملی و مؤثری را برای کاهش این روند اجرایی کرد.

۱. بازنگری در سیاست‌های کلان اقتصادی و اجتماعی

یکی از ریشه‌های اصلی افزایش خودکشی، فشارهای اقتصادی است که بخش زیادی از مردم، به‌ویژه جوانان، کارگران و اقشار کم‌درآمد را تحت تأثیر قرار داده است. تورم، بیکاری، نابرابری اقتصادی و ناامنی شغلی عواملی هستند که احساس ناتوانی و یأس را در جامعه افزایش می‌دهند. برای کاهش این فشارها، سیاست‌های حمایتی باید به‌صورت جامع و مستمر اجرا شود.

اقدامات پیشنهادی:
• افزایش حمایت‌های اجتماعی برای اقشار آسیب‌پذیر از طریق ارائه بیمه بیکاری مؤثر، کمک‌هزینه‌های معیشتی و تسهیل وام‌های کم‌بهره.

افزایش ۵۱ درصدی آمار خودکشی در ایران را نمی‌توان صرفاً به عوامل فردی و روان‌شناختی محدود کرد؛ بلکه این بحران در بستری از سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی، سرکوب اجتماعی و ایجاد فضای یأس و ناامیدی عمومی شکل گرفته است. در دهه‌های اخیر، جمهوری اسلامی با سیاست‌های نادرست اقتصادی، عدم تأمین رفاه عمومی، ایجاد فضای امنیتی و سرکوب آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، جامعه‌ای سرخورده، بی‌انگیزه و پراضطراب را رقم زده است. این شرایط به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت روان مردم تأثیر گذاشته و میزان خودکشی را به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش داده است.

۲. بحران اقتصادی؛ فقر، بیکاری و سقوط امید به آینده

یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش ناامیدی و در نتیجه افزایش خودکشی در ایران، بحران‌های شدید اقتصادی و فشارهای معیشتی است. طی سال‌های اخیر، به دلیل سیاست‌های اشتباه اقتصادی و سوءمدیریت، شرایط زندگی بسیاری از ایرانیان سخت‌تر، غیرقابل‌تحمل‌تر و ناامیدکننده‌تر از گذشته شده است.

چند شاخص کلیدی که به این بحران دامن زده‌اند:
• افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی: افزایش بی‌رویه قیمت کالاهای اساسی، مسکن، خدمات درمانی و آموزشی باعث شده تا بسیاری از خانوارها زیر بار فشار اقتصادی خرد شوند. گرانی افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید، امید به زندگی را در میان اقشار کم‌درآمد به‌شدت کاهش داده است.
• افزایش بیکاری و عدم فرصت‌های شغلی: بسیاری از جوانان ایرانی، حتی با مدارک تحصیلی عالی، امکان یافتن شغل مناسب را ندارند. از سوی دیگر، سیاست‌های غلط اقتصادی باعث شده که بسیاری از شرکت‌ها و کارگاه‌های تولیدی تعطیل شوند و طبقه کارگر و کارمندان با ناامنی شغلی شدید مواجه باشند.
• فساد گسترده و نابرابری اقتصادی: در حالی که بسیاری از مردم ایران برای تأمین نیازهای اولیه خود دچار مشکل هستند، طبقه‌ای خاص از وابستگان به حکومت در رفاه کامل زندگی می‌کنند. فساد، رانت‌خواری و بی‌عدالتی اقتصادی، حس نابرابری و یأس اجتماعی را به اوج خود رسانده است.

نتیجه چنین سیاست‌هایی، چیزی جز افزایش احساس بی‌ارزشی، سرخوردگی و ناامیدی در میان مردم نبوده است. وقتی فردی در جامعه می‌بیند که برای بهبود زندگی خود هیچ راهی ندارد و دولت نه‌تنها هیچ حمایتی از او نمی‌کند، بلکه وضعیت را روزبه‌روز بدتر می‌کند، خودکشی به‌عنوان یکی از آخرین راه‌ها برای رهایی از این فشارها در ذهن بسیاری شکل می‌گیرد.

۳. سرکوب اجتماعی، ناامیدی سیاسی و گسترش افسردگی جمعی

علاوه بر بحران اقتصادی، فضای بسته و سرکوبگرانه سیاسی و اجتماعی نیز نقش مهمی در افزایش خودکشی ایفا کرده است. در جامعه‌ای که آزادی بیان وجود ندارد، اعتراضات با خشونت سرکوب می‌شوند، حقوق شهروندی نقض می‌شود و حکومت به‌جای شنیدن صدای مردم، بر طبل سرکوب و ارعاب می‌کوبد، یأس و افسردگی عمومی گسترش پیدا می‌کند.

چند عامل کلیدی که موجب تشدید سرکوب و ناامیدی در جامعه شده است:
• سرکوب اعتراضات و برخورد خشن با مخالفان: در سال‌های اخیر، اعتراضات مردمی در ایران بارها با شدیدترین شکل ممکن سرکوب شده است. کشتار معترضان در خیابان‌ها، بازداشت‌های گسترده، شکنجه، اعدام‌های سیاسی و فشارهای امنیتی، باعث ایجاد ترس و احساس بی‌قدرتی در جامعه شده است.
• حذف امید به تغییر و اصلاح: با توجه به روندهای سرکوبگرانه، بسیاری از مردم به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ راهی برای اصلاح وضعیت موجود از طریق قانونی و مسالمت‌آمیز وجود ندارد. انتخابات غیرآزاد، بسته شدن فضاهای گفت‌وگو، و ناکارآمدی دولت‌ها، مردم را به نقطه‌ای رسانده که احساس می‌کنند هیچ آینده‌ای برایشان متصور نیست.
• سرکوب فرهنگی و اجتماعی: تحمیل سبک زندگی اجباری، محدودیت‌های شدید برای زنان، فشار بر اقلیت‌های مذهبی و قومی، و سانسور گسترده رسانه‌ها، حس خفگی اجتماعی را در ایران افزایش داده است. جوانان احساس می‌کنند که زندگی‌شان تحت کنترل حکومت است و حتی در مسائل شخصی نیز آزادی ندارند.
• ممنوعیت فعالیت‌های مستقل و سازمان‌های غیردولتی: در شرایطی که بسیاری از کشورها برای مقابله با بحران خودکشی، از نهادهای مردمی و سازمان‌های مستقل استفاده می‌کنند، جمهوری اسلامی این نهادها را یا نابود کرده یا تحت کنترل خود درآورده است. این موضوع باعث شده که بسیاری از افراد در شرایط بحرانی، هیچ شبکه حمایتی در دسترس نداشته باشند.

این فضای سرکوبگر، سبب شده که مردم احساس کنند نه‌تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر اجتماعی و سیاسی نیز در بن‌بست قرار دارند. این حس بی‌قدرتی و ناتوانی در تغییر شرایط، یکی از مهم‌ترین دلایل افزایش افسردگی و خودکشی در ایران است.

۴. مسئولیت‌پذیری یا ادامه مسیر نابودی؟ 

حکومت جمهوری اسلامی، به‌جای آنکه با پذیرش مسئولیت، به دنبال اصلاح وضعیت باشد، همواره تلاش کرده است که مشکلات را به عوامل خارجی نسبت دهد. در حالی که فساد داخلی، سوءمدیریت و سرکوب، اصلی‌ترین دلایل شرایط کنونی هستند، مقامات حکومتی با فرافکنی، تلاش می‌کنند تمام مشکلات را به “دشمن خارجی” نسبت دهند.

حقیقت این است که اگر حکومت در مسیر کنونی خود ادامه دهد، وضعیت ناامیدی عمومی و بحران‌های اجتماعی وخیم‌تر خواهد شد. اما اگر جمهوری اسلامی واقعاً قصد کاهش بحران خودکشی و افزایش امید در جامعه را دارد، باید دست از سرکوب بردارد، به مردم آزادی بدهد، اصلاحات اقتصادی و سیاسی انجام دهد و سیاست‌های ناکارآمد خود را کنار بگذارد.

اقداماتی که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از سقوط کامل باید انجام دهد:
۱. پایان دادن به سرکوب و ارعاب مردم، احترام به حقوق معترضان و آزادی زندانیان سیاسی.
۲. اجرای اصلاحات اقتصادی فوری برای کاهش تورم، ایجاد فرصت‌های شغلی و کاهش نابرابری اقتصادی.
۳. رفع محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی که باعث سرکوب جوانان و ایجاد احساس خفگی در جامعه شده است.
۴. تأمین بودجه برای خدمات سلامت روان، افزایش مراکز مشاوره و رفع انگ اجتماعی از بیماران روانی.
۵. اجازه فعالیت به رسانه‌های مستقل و نهادهای مدنی برای آگاهی‌بخشی و حمایت از افراد آسیب‌پذیر.

افزایش خودکشی در ایران، نتیجه مستقیم سیاست‌های جمهوری اسلامی در حوزه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. مردمی که با فقر، بیکاری، سرکوب و یأس دست‌وپنجه نرم می‌کنند، امیدی به آینده ندارند و در نبود حمایت‌های اجتماعی، بسیاری از آنها راهی جز پایان دادن به زندگی خود نمی‌بینند.

اگر این روند ادامه پیدا کند، ایران با بحران‌های اجتماعی گسترده‌تری مواجه خواهد شد. حکومت باید بداند که با سرکوب بیشتر، نمی‌تواند بحران خودکشی و ناامیدی عمومی را حل کند. تنها راه جلوگیری از فاجعه‌ای بزرگ‌تر، اصلاح فوری وضعیت اقتصادی، کاهش سرکوب و بازگرداندن امید به مردم است. در غیر این صورت، آینده‌ای تاریک‌تر در انتظار جامعه ایران خواهد بود. 

• اصلاح نظام آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی پایدار برای جوانان، تا امید به آینده در آنان تقویت شود.
• کاهش نابرابری‌های اقتصادی از طریق سیاست‌های مالیاتی عادلانه و کاهش فاصله طبقاتی.
• سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت روان و رفاه اجتماعی، تا شهروندان در زمان بحران، حمایت‌های لازم را دریافت کنند.

۵. نقش آموزش در افزایش تاب‌آوری روانی جامعه

یکی از چالش‌های مهم، عدم آموزش مهارت‌های زندگی و روان‌شناختی به افراد از سنین پایین است. در بسیاری از کشورها، مهارت‌های مدیریت استرس، کنترل هیجانات، حل مسئله و ایجاد ارتباطات اجتماعی سالم در مدارس آموزش داده می‌شود، اما در ایران هنوز چنین آموزش‌هایی به‌طور جدی اجرا نشده است.

• گنجاندن آموزش‌های روان‌شناختی در مدارس و دانشگاه‌ها، تا دانش‌آموزان و دانشجویان مهارت‌های لازم را برای مقابله با مشکلات زندگی بیاموزند.
• ایجاد کارگاه‌های روانشناسی رایگان در محیط‌های کاری، دانشگاهی و اجتماعی برای تقویت تاب‌آوری روانی جامعه.
• آموزش والدین درباره نحوه تعامل با فرزندان و تشخیص نشانه‌های افسردگی و اضطراب.
• افزایش آگاهی درباره مضرات سرکوب احساسات و لزوم صحبت کردن درباره مشکلات روحی.

۶. تقویت نظام سلامت روان و تسهیل دسترسی به خدمات مشاوره‌ای

در حالی که آمار خودکشی در حال افزایش است، دسترسی به خدمات روان‌درمانی و مشاوره در ایران همچنان محدود و پرهزینه است. بسیاری از افراد به دلیل هزینه‌های بالای جلسات مشاوره یا نبود مراکز حمایتی در مناطق دورافتاده، قادر به دریافت کمک حرفه‌ای نیستند.

• افزایش تعداد مراکز دولتی و رایگان مشاوره و درمان مشکلات روانی، به‌ویژه در مناطق کم‌برخوردار.
• پوشش بیمه‌ای برای درمان‌های روان‌شناختی، تا هزینه‌های روان‌درمانی برای افراد نیازمند کاهش یابد.
• ایجاد خطوط تلفنی بحران و خدمات مشاوره آنلاین برای افراد در معرض خطر.
• تربیت بیشتر روانشناسان و مشاوران در سطح کشور و به‌کارگیری آنها در مراکز آموزشی، اداری و محیط‌های کاری.

۶. اصلاح رویکرد فرهنگی و رسانه‌ای نسبت به سلامت روان

یکی از مشکلات جدی در جامعه ایران، برچسب‌زنی و قضاوت افراد دارای مشکلات روانی است. بسیاری از افراد به دلیل ترس از انگ اجتماعی، از مراجعه به مشاور خودداری کرده و مشکلاتشان را انکار یا سرکوب می‌کنند. رسانه‌ها نقش مهمی در کاهش این تابو دارند و می‌توانند با تولید محتوای مناسب، تغییر نگرش جامعه را تسهیل کنند.

• ساخت مستندها، فیلم‌ها و برنامه‌های آموزشی که مشکلات روانی را به شکل علمی و غیرکلیشه‌ای مطرح کنند.
• دعوت از روانشناسان و مشاوران در برنامه‌های تلویزیونی برای صحبت درباره افسردگی، اضطراب و پیشگیری از خودکشی.
• تشویق شخصیت‌های عمومی و افراد مشهور به صحبت درباره تجربیات شخصی‌شان در مواجهه با مشکلات روحی، تا جامعه بتواند ارتباط بیشتری با این موضوع برقرار کند.
• ایجاد کمپین‌های اطلاع‌رسانی در شبکه‌های اجتماعی برای آگاهی‌بخشی درباره اهمیت مراجعه به روانشناس و ضرورت حمایت از افراد در معرض خطر.

۷. تقویت حمایت‌های اجتماعی و نقش جامعه در کاهش خودکشی

انزوای اجتماعی و نبود حمایت‌های عاطفی، یکی از عوامل افزایش خودکشی است. افراد زمانی که احساس کنند تنها هستند و کسی برای شنیدن حرف‌هایشان وجود ندارد، بیشتر در معرض تصمیمات ناگوار قرار می‌گیرند. ایجاد شبکه‌های حمایتی و تقویت ارتباطات اجتماعی می‌تواند در کاهش این روند نقش مهمی ایفا کند.

• تقویت نقش گروه‌های حمایتی در محله‌ها و جوامع محلی، تا افراد در شرایط بحرانی بتوانند از کمک‌های دوستان و همسایگان بهره ببرند.
• تشویق فعالیت‌های گروهی و اجتماعی، مانند ورزش، موسیقی، کارهای داوطلبانه و فعالیت‌های هنری، تا افراد از تنهایی فاصله بگیرند.
• ترویج فرهنگ گوش دادن و همدلی، به‌جای سرزنش و قضاوت افراد درگیر مشکلات روانی.
• آموزش نحوه برخورد با افراد افسرده یا دارای افکار خودکشی، تا اطرافیان بتوانند به‌جای بی‌توجهی یا برخوردهای نادرست، حمایت واقعی ارائه دهند.

افزایش ۵۱ درصدی آمار خودکشی در ایران، بیش از هر چیز نشان‌دهنده یک بحران اجتماعی و روانی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. این معضل نه‌تنها به سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی و اجتماعی مرتبط است، بلکه نیازمند اصلاح نگرش جامعه نسبت به سلامت روان، افزایش حمایت‌های اجتماعی و توسعه خدمات درمانی مناسب است.

دولت، رسانه‌ها، نظام آموزشی، خانواده‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد، همگی مسئولیت دارند که در کاهش این بحران نقش ایفا کنند. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا ممکن است دیر باشد. هر فردی که در معرض خطر قرار دارد، نیازمند امید، حمایت و دست‌های یاری‌رسان است. جامعه‌ای آگاه، حمایتگر و همدل، می‌تواند از افزایش این آمار تلخ جلوگیری کند.

بیایید با همکاری، آموزش، حمایت و اقدامات عملی، مسیر زندگی را برای بسیاری از افراد تغییر دهیم. 

اگر کوچکترین تمایل یا فکری درباره خودکشی دارید بلافاصله با سامانه ۱۲۳ اورژانس اجتماعی یا سامانه ۱۴۸۰ صدای مشاور تماس بگیرید. 

در تاریخ ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۳، سعید منتظرالمهدی، معاون فرهنگی و اجتماعی نیروی انتظامی از خودکشی دستکم ۴ هزار شهروند در ایران، به دلایل مختلف خبر داده بود. 

پیشتر هم در تاریخ ۹ دی ماه ۱۴۰۲، حمید پیروی، نایب رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران، از افزایش ۵۱ درصدی خودکشی شهروندان داخل ایران در فاصله زمانی سال ۱۳۹۵ تا سال ۱۴۰۱ خبر داد

در حالی مسئولان هیچگونه راهکاری برای مقابله خودکشی نوجوانان و جوانان ایران در نظر نمی گیرند که در تاریخ ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۲، نیروی انتظامی، سازمان پزشکی قانونی و قوه قضائیه، اعلام کردند که در ایران میزان مرگ ناشی از خودکشی شهروندان ۵/۱ درصد به ازای همر ۱۰۰ نفر است. 

Please follow and like us:

بیشتر از حقوق بشر در ایران کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

By حقوق بشر در ایران

سازمانی غیردولتی و غیرسیاسی که از تاریخ ۱۵ آگوست ۲۰۱۵ میلادی، مصادف با ۲۴ مرداد ماه ۱۳۹۴، کار خود را آغاز کرد. هدف این مجموعه تمرکز بر اسناد بین المللی حقوق بشر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق های بین المللی و سایر کنوانسیونهای مرتبط در راستای افشای نقض حقوق بشر در ایران است.

پاسخی بگذارید

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

بیشتر از حقوق بشر در ایران کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب