آیتالله معصومی؛ تقدیم یک اثر هنری به مذاهب مختلف ایران با هدف وحدت و برابری /تصاویر
آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی، نگارگر و تذهیب کار ساکن تهران، یک اثر هنری و نمادین ساخت خود را که «حامل میراثی از فرهنگ ادیان و مذاهب مندایی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی، بهایی، یارسانی، شیعه و تسنن در ایران است» خوانده به هدف وحدت و برابری بین ادیان به جامعه ایران تقدیم کرده است. شرح واقعه و تصاویر مربوطه را در ادامه ببینید. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی و هنرمند ساکن تهران این اثر را “حامل میراثی از فرهنگ ادیان و مذاهب مندایی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی، بهایی، یارسانی، شیعه و تسنن” در ایران می داند. بر اساس نوشتهای در این ارتباط در تارنمای آقای معصومی منتشر شده است، او خاطرنشان کرده: “پیام این اثر فقط اشاره بر یک دعوت ساده برای همگرایی ادیان و مذاهب ایرانی ندارد، بلکه مدعی است که تنها زمانی میتوانیم ایرانی یکپارچه و همبسته داشته باشیم که تفاوتهای دینی و مذهبی خود را بهرسمیت شناخته و هیچ دین و مذهبی را با هیچ بهانهای برتر از دیگران ندانیم؛ و در کنار آن بر شباهت بنیادین خود بهعنوان انسانهایی تاکید کنیم که از کرامت و منزلت ذاتی برخوردار است و حقوق اساسی و شهروندی ما بهخصوص در آزادی انتخاب سبک زندگیمان با هم برابر و یکسان میباشد. ثمرات تأکید همهء ما بر چنین باوری نهتنها به انسجام یک فرهنگ واحد ملی، اما برخوردار از ماهیتی چنددینی و چندمذهبی در ایران کمک میکند؛ بلکه از گسترش و ترویج دروغ و ریاکاری و فساد و انحصارطلبی دینی و قومی جلوگیری کرده، زمینهء برقراری صلح و مودت را در مناسبات انسانی در تمامی منطقهء خاورمیانه ایجاد خواهد کرد.”
این روحانی تهرانی که پیشتر بارها توسط نهادهای مختلف امنیتی بازداشت و محکوم به زندان شده، ضمن اعلام قطعه قطعه کردن اثر هنری خود و تقدیم کردن هر بخش آن به معتقدان یک دین و یا مذهب ساکن ایران، در ارتباط با این عمل خود و در توضیح آن می افزاید: “با وجود آنکه هیچ هنرمندی حاضر نیست تا اثر هنری خود را قطعهقطعه و ناقص کند، اما با قطعهقطعه شدن این اثر مایل هستم همهء هموطنان گرانقدر خود را متوجه این مهم کرده باشم که پافشاری متعصبانه بر عقاید دینی خود و غفلت از اشتراکات انسانی ما با دیگر ادیان و مذاهب، نتیجهای جز جدایی روحی، عاطفی، فکری و انسانی ما نخواهد داشت؛ و چنین رویهای به پارهپاره شدن روح ایرانی خواهد انجامید. این در صورتی است که آن ایرانی که هرگز نیاز به اتحاد اقوام و ادیان نداشت و همگی ذیل فرهنگ ایرانشهری یکپارچگی و یگانگی را باور داشتند؛ امروز تجربهء دردناکی از جداییها، دوریگزینیها، مهاجرتها، خصومتها، خشونتها و بیاعتمادیها را به خود میبیند، که اینبار نه به دلیل لشکرکشیها، بلکه به علت غفلتهای ما از حقوق اساسی یکدیگر بروز یافته است.”
آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی در این اثر از هشتاد قطعه الماس استفاده کرده و خود در این ارتباط می گوید که این الماس ها “نشانی از هشتاد میلیون نفوس ایرانی کنونی است.” وی برای هر قطعه و هر دین و مذهب ده قطعه الماس در نظر گرفته و در این ارتباط اضافه می کند: “سهم هر بخش آن ۱۰ عدد الماس شده است که نشان میدهد اکثریت یا اقلیت بودن در تعداد پیروان یک دین و مذهب نهتنها نمیتواند دلیلی بر برتری یکی بر دیگری باشد، بلکه حراست از حقوق اساسی و رسیدگی به نیازهای اختصاصی گروههای اقلیت وظیفهء خطیر انسانی و ملی همهء ما ایرانیان است.”
بنا بر نگاشته این روحانی منتقد، وی این اثر را به افراد ذیل از گروههای مختلف دینی تحویل داده است:
حاخام اعظم کلیمیان ایران بههمراه جمعی از نمازگزاران کلیمی، به نمایندگی از هموطنان یهودی
جمعی از علماء اهل تسنن کردستان ایران، به نمایندگی از هموطنان سنی
انجمن صابئین مندائی، به نمایندگی از هموطنان مندائی
موبد موبدان و موبد زرتشتیان، به نمایندگی از هموطنان زرتشتی
جمعی از بهائیان، به نمایندگی از هموطنان بهایی
نماینده یارسانیان از سادات دودمان حیدری، به نمایندگی از هموطنان یارسانی
این روحانی که بارها سابقه زندان و بازداشت را دارد در ارتباط با ادیان و مذاهبی که در لیست فوق موجود نیستند نوشته است: ” بخش متعلق به بهائیان به دلیل نداشتن مرکزی در کشور به مرکز جهانی بهائیان امانت داده شده و بخشی که متعلق به مذهب شیعه میباشد، به دلیل عدم وجود تمرکز نهاد و یا استقلال از حکومت، در نزد این کمترین موقتاً باقی مانده است. در کمال تاسف، خلیفهگری ارامنه بنابر ملاحظاتی از دریافت بخش متعلق به دیانت مسیحیت امتناع کرد و این بخش از اثر تا زمان استقلال نهادهای دینی مسیحیت در ایران در نزد اینجانب به امانت باقی خواهد ماند.”
آیت الله عبدالحمید معصومی تهرانی اولین بار در مهرماه ۱۳۶۸ به دلیل رد صلاحیت علمی رهبر جدید نظام جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد و توسط دادسرای ویژه روحانیت به پنج سال زندان و خلع از لباس روحانیت محکوم شد. حکمی که وی هیچگاه آن را وارد ندانست.
همچنین وی در مهرماه ۱۳۷۴ به اتهام نشر اطلاعیه هایی از سوی “روحانیت آزادیخواه ایران” یا “حرا” توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دستگیر شد و توسط دادسرای ویژه روحانیت باردیگر به یکسال و نیم زندان محکوم گردید.
او همچنین در اواخر اسفند سال ۱۳۸۷ به اتهام خواندن عقد ازدواج عادی و عنوان اتهامی جعل مهر دفتر ازدواج و همکاری با دایر کننده دفتر ازدواج چهار ماه را در زندان اوین گذراند که سه ماه آن در بند ۲۴۰ زندان اوین و یک ماه نیز در بند ۲۰۹ (بازداشت ویژه وزارت اطلاعات) سپری شد. اتهام اصلی وی در این مورد نظرات او در حوزه های سیاسی و فقهی و همچنین خوش نویسی و تذهیب کتب تورات، زبور و انجیل بود.
وی بارها توسط دادگاه ویژه روحانیت احضار و تحت برخوردهای شدید امنیتی قرار گرفته است. یکی از این احضارها در بهار ۱۳۹۳ و زمانی که وی با دلجویی از بهائیان خبرساز شده بود، رخ داد.
وی در پایان متنی که برای اهدای اثر هنری خود نگاشته است می نویسد: “امید و آروزی این کمترین آن است که حتی اگر عمری برای بنده باقی نمانده باشد تا سروسامان گرفتن امر کرامت انسانی و احقاق حقوق اساسی تمامی ایرانیان را شاهد باشم، اما سعی و تلاش خود را در حد وسع و توانم به خرج داده و زمینهای فکری و عملی را برای نزدیک شدن قلبهای ایرانیان با هر عقیده، دین، مذهب و باوری که دارند ایجاد کرده باشم. این کمترین باور دارم، تحرکات امروزی در ایران و جهان در جهت توجه و تعمق در موضوعات انسانی، بهخصوص در مورد اقلیتهای دینی و مذهبی سرزمین ایران، موجب خواهد شد تا فرهنگ ملی ما با همبستگی انسانیمان جانی تازه بگیرد، و در آیندهای نهچندان دور، ثمرات ارزشمند و پایدار خود را در اختیار نسلهای آتی در تمامی منطقه بگذارد.”
تصاویر مربوط به این اقدام را در ادامه مشاهده نمایید؛