دوشنبه، 01 دی 1404 6:13 بعد از ظهر

بررسی عدالت اجتماعی در ایران و توزیع امکانات مساوی اجتماعی

لینک کوتاه این مطلب:
https://wp.me/p6xuBy-3er

download.jpgبحث عدالت یکی از معدود بحث های محوری و اساسی است که در حوزه های گوناگون علم و فلسفه مطرح و از جایگاهی رفیع برخوردار است. در حوزه ی الهیات، این بحث موجب پیدایش مکتب های گوناگون شده است. در فلسفه ی اخلاق نیز با توجه به موضوع عدالت، رویکردهای متفاوتی شکل گرفته است. در فلسفه ی سیاسی نیز امر به همین منوال بوده است. بحث عدالت، هم در حوزه ی مسائل فردی مطرح است و هم در حوزه ی مسائل اجتماعی؛ آنجا که به فرد و مسائل فردی مربوط می شود عنوان فلسفه اخلاقی به خود می گیرد و آنجا که پای مسائل اجتماعی و جوامع انسانی به میان می آید، عنوان فلسفه ی سیاسی دارد.از عدالت اجتماعی تعریف واحدی وجود ندارد. برخی عدالت اجتماعی را به‌ معنای کاهش نابرابری‌های موجود در زمینه قدرت سیاسی، پایگاه اجتماعی و برخورداری از منابع اقتصادی عنوان کرده‌اند. گروهی نیز آن را توزیع قابل دفاع سودها یا پاداش‌‌ها در جامعه می‌دانند. با وجود این، هیچ‌کس نسبت به اصالت و حقانیت عدالت اجتماعی تردیدی ندارد و دستیابی به آن یکی از اساسی‌ترین اصول نظام‌های اجتماعی است. بدون تحقق عدالت اجتماعی، حفظ وحدت ملی و مشروعیت نظام سیاسی امکان‌پذیر نیست. در گام اول عدل را در لغت به تقویم، تسویه، موازنه، استقامت ونظیر و مثل، معنی کرده و آن را ضد‌ظلم و جور دانسته‌اند ، البته عدل از آن دسته واژگانی است که معانی متقابل دارد؛ هم دلالت بر استواء، اذن و همانندی می‌تواند داشته باشد و هم اعوجاج و انحراف. معانی یادشده نیز همگی به همین معانی استواء و یا اعوجاج بازمی‌گردند. الفاظ عدل و عدالت هم در مورد فرد و هم در مورد اجتماع به‌کار می‌روند عدالت اجتماعی و عدالت فردی. در مورد دوم  از پسندید‌گی و هماهنگی و توازن روحی و اخلاقی فرد خبر می‌دهیم که نتیجه این استواء و اعتدال نفسانی دوری از انحرافات بزرگ و عدم‌استمرار خطا و اصرار نکردن بر خطاها و انحراف‌های کوچک است؛ چراکه حالت طبیعی نفس، اعتدال و استواء است و اگر زمانی،کمی هم از این حالت فاصله گرفت  طبعاً به این وضع بازمی‌گردد. اما مورد اول، یعنی عدالت اجتماعی از وضعیتی در اجتماع خبر می‌دهد نه در فرد؛ یعنی استواء و اعتدال ومساوات در جامعه و نبود ظلم در آن. این روابط اجتماعی و نهادهای مجتمع هستند که وجود ویژگی‌هایی در آنها، میزان تحقق عدالت اجتماعی را نشان می‌دهد. عدالت ازجمله مفاهیم و گمگشته‌های جوامع انسانی است که در برهه‌های مختلف تاریخ دولت‌های بسیاری تلاش داشته‌اند که به آن دست یازند. به هر روی بحث عدالت از بحث هایی فراگیر و جهان شمول است که می تواند در هر جا متناسب با نیازها و انتظارات افراد مطرح گردد. با توجه به اینکه بحث  عدالت اجتماعی از یک سو حایز اهمیت است و در اسلام بیش از اندازه مورد عنایت قرار گرفته است و از سوی دیگر، اندیشمندان کمتر به آن پرداخته و بیشتر به عدالت الهی توجه داشته اند، نوشتار حاضر کوششی است در جهت آشنایی بیشتر با مباحث عدالت اجتماعی و نظریاتی که تاکنون در این خصوص مطرح گردیده اند. بدین منظور، ابتدا گونه های متفاوت عدالت را مورد توجه قرار می دهیم و سپس نظریات اساسی موجود در این حوزه را به طور اجمال مرور و ارزیابی خواهیم کرد . اما در ایران با توجه به وجود منابع بسیار زیاد و استعدادهای شگرف در همه زمینه ها به جنس قاطع میتوان گفت که عدالت اجتماعی از هیچ جایگاهی برخوردار نیست چرا که از این استعدادها به نحو صحیح استفاده نمی شود و دوم اینکه رابطه به ضابطه ترجیح داده میشود و طبیعی است در چنین شرایطی هیچ چیز سر جای خود نیست اگر ما در یک نگاه به شهرهای دیگر در ایران نگاه کنیم آن وقت است که میتوانیم عین صداقت گفته های بنده را تصدیق کنید . به عنوان مثال استان سیستان و بلوچستان یک از این نوع میباشد که این استان با توجه به دارا بودن منابع معدنی و انسانی غنی با مشکلات فاجعه باری دست به گریبان میباشد و دلیل اصلی آن نبود مدیران و مسوولان کارآمد یعنی افرادی صاحب فن و نظر در پستها و مسولیتهای مدیریتی این استان و حتی میتوان گفت در کل ایران افرادی که به جز به منافع خود و افراد دور و اطراف خود به چیز دیگری فکر نمیکنند . با توجه به این که حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت دین سالار میباشد همین نوع دین سالار بودن حکومت سبب ایجاد نا هماهنگی در توزیع عدالت در سطح اجتماع و میتوان گفت کل کشور میشود . برای اجرای عدالت اجتماعی نیاز به یک سری قوانین  تکمیل میباشد تا بتوان به معنای واقعی عدالت را در یک کشور و یک جامعه اجرائی کرد . قانون مجموعه مقرراتی است که برای استقرار نظم در جامعه وضع می گردد. کارویژه اصلی قانون، تعیین شیوه های صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد می خواهد مطابق قانون رفتار کنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی می شود که طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت می گردد؟
در پاسخ باید گفت که هر قانونی توان چنین کاری را ندارد. قانون در صورتی تعادل بخش است که خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است که منبع قانون ، قانون گذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است که قانون مندی افراد سبب عادل شدن آنها می گردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود که البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانون گذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را می پذیرند و به آن عمل می کنند.  مورد بعدی به ساخت طبقاتی جامعه مربوط می‌شود. بدیهی است که شکل‌گیری جامعه مدنی منوط به رشد طبقه متوسط است. هر‌اندازه که از تعداد طبقات بالا و پایین کاسته و به جمعیت طبقه متوسط اضافه شود، مفهوم شهروندی نیز قوی‌تر و نیرومندتر می‌شود .
برقراری عدالت در شهر یکی از مباحث جدی پیشِ روی برنامه‌ریزان و مدیران شهری است. از مضامین اصلی عدالت در شهرها نیز توزیع عادلانۀ خدمات و امکانات در شهر است. هدف پژوهش پیشِ رو بررسی نحوۀ توزیع خدمات آموزشی مقطع راهنمایی در شهر میاندوآب است که یکی از شهرهای میانه‌اندام استان آذربایجان غربی است و اینکه آیا این خدمات عادلانه در میان نواحی این شهر توزیع شده است و همۀ شهروندان به‌طور مساوی به این خدمات دسترسی دارند. از میان افرادی که نقشی برجسته در شناساندن عدالت اجتماعی دارد میتوان به جان رولز اشاره کرد : جان راولز متولد ۱۹۲۱ بود وی در سال ۲۰۰۲ درگذشت . از برجسته ترین نظریه پردازان سیاسی معاصر است. کتاب های مهم او از نظریه عدالت که در سال ۱۹۷۱ انتشار یافت و لیبرالبیسم سیاسی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و هسته اصلی مقاله او عدالت به مثابه انصاف ، انتشار یافت. او کوشیده در نظریه عدالت رویکرد عام گرایانه، برای مسایل اساسی فلسفه سیاسی مثل برابری، آزادی، مشروعیت سیاسی نهادهای حقوقی، سیاسی و نوع حکومت مطلوب، با توسل به شیوه ی نظرورزی ضمن الهام از روش هابز و نگرش کانت پاسخ های شایان توجهی داشته باشد. مفهوم عدالت مفهوم سازمان بخشی در نظریه راولز است. راولز در نظریه مشهور خود در باب عدالت، مفهومی را درنظر دارد که بر نهادهای اجتماعی اطلاق می شود. وی این معنا را اساسی می داند و معتقد است که اگر این معنا فهم شود، سایر معانی عدالت به آسانی و به سرعت پذیرفته می شوند. به عقیده راولز عدالت به آسانی و به سرعت پذیرفته می شود. اوعدالت را در معنای متعارفش حاکی از فقط یکی از فضائل عدیده¬ی نهادهای اجتماعی گرفته زیرا نهادهای اجتماعی می توانند مهجور، منسوخ یا فاقد کارایی باشند و در عین حال ناعادلانه نباشد. عدالت را نباید تصوری حاکی از جمیع اوصاف یک جامعه خوب انگاشت. عدالت فقط یک جزء از این تصور و مفهوم است. راولز توجه خود را معطوف به معنای متعارف عدالت می داند که بر اساس آن عدالت در اصل عبارت است از حذف امتیازات بی وجه و ایجاد تعادل واقعی در میان خواسته های متعارض انسان ها، در ساختار یک نهاد اجتماعی. نظریه عدالت جان راولز دارای دو اصل مهم و کلیدی است. البته به عقیده راولز عدالت اصول دیگری نیز دارد اما این دو، اصول اساسی و تعیین کننده عدالت به شمار می روند. به موجب اصل اول هر شخصی که در یک نهاد اجتماعی شرکت یا تحت تأثیر آن واقع است، نسبت به گسترده ترین آزادی که با آزادی ای مشابه برای همه سازگار باشد حقی برابر دارد.او عدالت را هسته مرکزی نظام فلسفی خود قرار داده و آن را مقدمترین فضیلت جامعه سیاسی میشمارد.  کاهش فقر ومحرومیت، اشتغال تأمین نیازهای اساسی(مسکن – بهداشت – آموزش) ثبات قیمت ها متناسب با دستمزدها توزیع عادلانه درآمد وثروت برقراری امنیت و نظم تأمین حقوق همه جانبه افراد – تأمین اجتماعی و خدمات رفاهی متغیرهای عدالت اجتماعی هستند.   با امید به روزهائی که ما شاهد برقراری عدالت اجتماعی به معنای واقعی کلمه در ایران و سرتاسر جهان باشیم .

نگارش متن : فعال حقوق بشر ، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

Please follow and like us:

بیشتر از حقوق بشر در ایران کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

By حقوق بشر در ایران

سازمانی غیردولتی و غیرسیاسی که از تاریخ ۱۵ آگوست ۲۰۱۵ میلادی، مصادف با ۲۴ مرداد ماه ۱۳۹۴، کار خود را آغاز کرد. هدف این مجموعه تمرکز بر اسناد بین المللی حقوق بشر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق های بین المللی و سایر کنوانسیونهای مرتبط در راستای افشای نقض حقوق بشر در ایران است.

پاسخی بگذارید

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

بیشتر از حقوق بشر در ایران کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب