چهارشنبه , ۰۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
چهارشنبه, آوریل 24

راهکارهای مقابله با سرکوب فعالین حقوق بشر در ایران

0
632

4qil0wi6nquaفعال حقوق بشرکیست ؟ چه فعالیتهائی انجام میدهد ؟ هدف یک انسان از اینکه خود را فعال حقوق بشر نامگذاری می کند چیست ؟ آیا نوع فعالیت فعالین حقوق بشر واقعا مصداق بارز همان اتهاماتی است که دادگاههای انقلاب در ایران شهروندان را با آن محاکمه می کنند است ؟ اقدام علیه امنیت ملی , نشر اکاذیب ,  فعالیت تبلیغی علیه نظام , جاسوسی , توهین به مقدسات  ,  توهین به رهبری , و غیره . آیا یک فعال حقوق بشر میتواند کارهائی از این دست که به آنها اشاره می شود را در زمره فعالیتهای حقوق بشری خود قرار بدهد ؟ فعال حقوق بشر کسی است که از هیچ چیزی نمی ترسد و آزادی بیان و عقیده و نوع جنسیت هر انسان را مورد احترام قرار می دهد و با جدیت به هدف والای خود که دسترسی به دموکراسی واقعی با یک قانون اساسی سکولار می باشد را مبنای فعالیتهای خود قرار میدهد . در حقیقت امر یک فرد که خود را فعال حقوق بشر می داند از بازداشت و زندان نمی هراسد و به منافع کل در ایران فکر میکند نه به منافع شخصی خود و میتوانم از این جمله استفاده کنم که یک فعال حقوق بشر انسانی منافع طلب نیست بلکه یک انسان آگاه و از خود گذشته است که از همه انسانها دفاع می کند و لی هیچ کس از وی دفاع نمی کند البته اینکه گفتم هیچ کس از یک فعال حقوق بشر دفاع نمی کند این بر می گردد به ضعف مدیریتی در قوانین ادارات مهاجرت کشورها و سازمان ملل متحد که همه آن را با نام UNHCR می شناسند . یک فعال حقوق بشر با افشاگریهایی که انجام می دهد و با اعتراضات مدنی و مسالمت آمیزی که انجام می دهد و یا با نافرمانی های مدنی که

photo_2018-08-31_15-19-07

فعال حقوق بشر , حمیدرضا  تقی پور 

در ایران انجام می دهد همه تلاش خود را بر این معطوف می دارد که بتواند بر تمرکز خود که 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد وجه اجرائی بپوشاند . چرا که مبنای فعالیت هر فعال حقوق بشری باید 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد و بدون تائید و قبول آن نمی تواند فعالیتی را انجام دهد چون باید مجموعه فعالیتهای یک فعال حقوق بشر جنبه استنادی و منابعی هم داشته باشد . البته نه فقط اعلامیه جهانی حقوق بشر بلکه میثاق های بین المللی و سایر کنوانسیون ها را هم در بر می گیرد . در حقیقت نام نهادن بر خود بعنوان یک فعال حقوق بشر نمی تواند کار ساده ای باشد و هر کسی به راحتی و به صرف منفعت طلبی نمی تواند خود را فعال حقوق بشر نام بنهد. یک فرد از اینکه خود را فعال حقوق بشر نام می نهد باید بداند که این نام بسیار مسئولیت سنگینی به دوش وی خواهد گذاشت از جمله یک فرد باید ببیند که آیا حاضر است به شکنجه , زندان , ضرب و شتم , اخراج از کار , احضار و بازجویی و یا تفتیش منزل و یا ضبط و سائل خود و یا محرومیت از بسیاری از چیزها که از آنها با عنوان اقدامات تنبیهی در حکومت جمهوری اسلامی یاد می شود تن در بدهد ؟ در حقیقت فعالیت فعالان حقوق بشر در ایران در زیر شدیدترین نوع از انواع و اقسام محرومیت های این دسته از شهروندان از حقوق شهروندی انجام می شود . از آنجائی که ساختار حکومت جمهوری اسلامی بر مبنای ایدولوژی دینی پایه گذاری شده و به جای شایسته سالاری بر مینای تجربیات و سوابق و تحصیلات افراد در کشور پست و مقام بگیرند متاسفانه افراد بر مبنای نگاه مذهبی و یا نزدیکی دیدگاه به ولایت فقیه و قبول نظریات شخص ایشان است که فقط می توانند در جامعه زندگی کنند و از آنجائی که بر مبنای 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر اینگونه سیاستها و استناد اتی که حکومت بر آنها تکیه می کند هیچ گونه وجه برابری با مفاد این سند بین المللی ندارد لیکن فعالیت فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر همیشه با حبس و سرکوب مواجه شده است . از جمله راهکارهائی که می توان بری مقابله با سرکوب فعالیتهای حقوق بشری در نظر گرفت گسترش سطح آگاهی از حقوق شهروندی خود برای هر فرد می باشد . باید هر فرد در ایران بداند که بعنوان یک ایرانی باید بتواند آزادانه در بیان عقاید و نظریات خود در جمع فیزیکی و یا در فضای مجازی آزاد باشد . البته این نکته حائز اهمیت است که برخی افراد نا آگاه و نا بخرد اخیرا با به راه انداختن گروههایی می خواهند در جامعه نا فرمانی مدنی کنند ولی این کاری است اشتباه چرا که زمینه درگیری و زد و خورد را در جامعه گسترش می دهد . این را به یاد داشته باشیم که برای انجام نافرمانی مدنی باید کمترین هزینه را پرداخت چرا که اجرا کنندگان نافرمانی مدنی همه از یک سطح از آگاهی برخوردار نبوده و در موقع برخوردهای قضائی خود فرد نمی داند که چرا اینکار را کرده است . بعنوان مثال مسیح علینژاد که خودش را فعال حقوق زنان نام گذاری می کند بیش از آنکه بخواهد جامعه ایران را در جهت آگاهی رسانی از حقوق افراد بست و گسترش بدهد در جهت توهین و فحش و فضیحت و ایجاد مشکلات عدیده در بین افراد جامعه قدم برداشته است و با امن نگه داشتن خود در کلیومترها آنطرف تر از ایران در محیطی آرام نشسته و دیگران را تحریک می کند ؟ حال جای سوال این است که خانم مسیح علینژاد شما که اسم خودت را فعال حقوق بشر می گذاری چرا خودت به کشور ترکیه مهاجرت نمی کنی ؟ هدف بنده از بیان این مثال این بود که به شما بگویم برای انجام فعالیتهای مدنی باید تا حد ممکن هزینه کمی پرداخت شود . نه اینکه با ناآگاهی و بیخردی پا در دهان شیر نهاد آن وقت ادعا کرد که می خواهند تغییر در ساختار حکومتی کشور ایجاد کنند . باید این را به یاد داشت که طیفهائی بسیار نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی با لابی گری در خارج از ایران در لوای روشنفکری و اعتدال با رنگهای سبز و بنفش فقط در جهت قربانی کردن جوانان ایران برای رسیدن به مقاصد خودشان قدم بر میدارند . و اینگونه موارد از چه چیز ناشی میشود ؟ از ناآگاهی شهروندان و دوم اینکه می دانند چون جوانان دارای شوق و شور تغییر در کشور هستند پس می توانند قربانی و سپر خوبی باشند برای دستیابی آنها به مقاصد خود . از سال ها پیش وضعیت حقوق بشر در ایران به دلیل نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر و آزادیهای اساسی در کشور در دستور کار مجمع عمومی و دیگر نهادهای سازمان ملل متحد بوده است. ایران یکی از بزرگترین زندانهای جهان برای مدافعان حقوق بشر است. بسیاری از مدافعان حقوق بشر، وکلای دادگستری و روزنامه نگاران دستگیر شده اند. دادگاه های ناعادلانه آنها را محاکمه و زندانی کرده اند تا از فعالیت آنها جلوگیری کنند.  در حال حاضر پنج وکیل دادگستری بازداشت و یا در حال سپری کردن دوران حبس خود می باشند که می توانم به آقای عبدالفتاح سلطانی و یا خانم نسرین ستوده اشاره ای داشته باشم و یا دیگر وکلا مثل آرش کیخسروی و قاسم شعله سعدی و محمد نجفی در بازداشت و یا در انتظار دریافت حکم محکومیت خود هستند که این خود بیان کننده حقیقت ماجرا است که به چه مقدار فعالان حقوق بشر در کشور در معرض خطر هستند . در کشوری که وکیل دادگستری که طبیعت کارش دفاع از موکل خود می باشد را به حبس و جریمه و محرومیت از حق وکالت محکوم می کنند دیگر نمی توان انتظار  این را داشت که یک فعال حقوق بشر یا فعال مدنی همانند نسرین ستوده بعنوان یک وکیل و یا دکتر فرهاد میثمی بعنوان یک فعال مدنی در کشور از امنیت جانی و برخورداری از حقوق شهروندی برابر برخوردار باشند . وضعیت به هرحال بحرانی است و در ماه های اخیر بدتر هم شده است. صدها نفر که بلافاصله پس از تظاهرات مسالمت آمیز در دی ماه گذشته دستگیر شده بودند با احکامی ناعادلانه روانه زندان میشوند . بیاید برای دستیابی به دموکراسی هزینه داد این درست است ولی پرداخت این هزینه نباید با قربانی کردن جوانان و سوء استفاده از اشتیاق آنان برای تغییر باشد باید به شور آنان جهت صحیح داد تا آنها بتوانند با آگاهی و فعالیت مفید در جهت تغییر در کشور قدم بردارند . به غیر از این هر کار دیگر به مصابه سوء استفاده از نسل جوان و نیروی آنها برای رسیدن به نوع دیگری از حکومت جمهوری اسلامی می باشد آخوند میرود و کلاه و کراواتی جای آن را می گیرد ولی خبری از تغییر در کشور و برابری از حقوق شهروندی در کشور خبری نیست . این را به یاد داشته باشیم که دو طیف سیاسی در ایران در حال حاضر وجود دارد یکی اصلاح طلب و دیگری اصولگرا با توجه به شواهد موجود طیف اصولگرا جبهه و جهت حرکتشان کاملا  شفاف و روشن است . ولی جامعه ایران بیش از همه از کسی ضربه را خورده که خود را  همسو با فکر شهروندان می داند و در جهت اعتدال و گفتگوی تمدنها با سیاه نمائی قدم بر میدارد ولی در پشت پرده هم کاسه اصول گرایان است  و ناآگاهی شهروندان ایران شده ابزاری محک در دست امثال طیف اصلاح طلب که بتوانند با افرادی که خود از طیف اصولگرا در حکومت جمهوری اسلامی هستند با سیاه نمائی خود را با مردم و در کنار مردم نشان بدهند و به واسطه آن حکومت ولایت فقیه و سرکوب و نقض حقوق بشر در ایران را حفظ کنند و این نشعط گرفته از چیست ؟ از ناآگاهی مردم که هنوز بعد از چهل سال نمی دانند که ماهیت حکومت جمهوری اسلامی باید تغییر کند از بیخ و بن و با برگزاری یک رفراندوم ملی حکومتی با معیارهای سکولاریسم و با  رای مردم و نظر مردم برای ایران انتخاب بشود .

نگارش متن : فعال حقوق بشر , فعال حقوق بشر حمیدرضا تقی پور

پاسخی بگذارید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Discover more from حقوق بشر در ایران

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading