دوشنبه , ۲۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
دوشنبه, می 13

نامه سرگشاده مهدی فتحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان عادل آباد شیراز

0
1208

حقوق بشر در ایران ـ امروز یکشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۲،مهدی فتحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان عادل آباد شیراز، در نامه ای سرگشاده به شرح وضعیت خود پرداخت. 

به گزارش حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۲، مهدی فتحی، فرهنگی و زندانی سیاسی محبوس در زندان عادل آباد(مرکزی)شیراز، با انتشتر نامه ای سرگشاده به تشریح وضعیت خود و اینکه چگونه با پرونده سازی نهادهای امنیتی، به حبس محکوم شد پرداخته است. 

این زندانی سیاسی، در بخشی از نامه خود که تحت عنوان (توبه نامه) منتشر کرده به شرح ظلم، سرکوب و ارعاب صورت گرفته بر علیه خود و خانواده اش پرداخته و در خاتمه هم تاکید کرده که مسئولان قضایی و ضابط امنیتی پرونده اش، شرط آزادی وی را منوط به نوشتن توبه نامه و عدم تکرار (جرم) کردند.  

متن نامه این زندانی سیاسی جهت انتشار، در اختیار حقوق بشر در ایران، قرار گرفته که در ادامه می آید: 

توبه نامه

“من یک معلم تاریخ هستم، که از فراز تاریخ مطالبه گری معلمان فارس شما را مورد خطاب قرار می دهم. خطابه ای بر محوری از حق و حقیقت، تا به یادگار بماند که شرف در همه تاریخ و حکومتها قیمتی نبوده و نخواهد بود. در ابتدا مورد خطابم ابدا نهادهای دستگیر کننده و پرونده ساز و یا قاضی های دستگاه قوه قضاییه نیست، چرا که آنان وظیفه شرعی و دینی خود را انجام و در اکثر مواقع بسیار مومنانه تر هم انجام وظیفه می کنند.

من داغدار و عزادار دلسوزی گاهی خونبار و تحقیر آمیز همکاران محترم فرهنگی خودم و خصوصا همکاران گرامی واحد‌های حراست و بازرسی اداره کل و منطقه است.

لازم است در وحله اول تاکید کنم که وظیفه حراست در ادارات، دفاع از حقوق معلم و دانش آموز و تثبیت امنیت و آسایش جامعه فرهنگی ایران است.

امروز اگر من به بی‌ گناهی کامل در بند و همزمان در زنجیر بودن با هفت هشت نفر داعشی که مسلح به رحل های قرآنی و انواع تیزی ها هستند، مجبور به جنگی تن به تن شده و زخمهایی بسیار بر می دارم. من امروز اگر بدون در نظر گرفتن آیین نامه تفکیک جرائم محکومان هر روز آواره این بند و آن بند هستم و در مسیر دادگاهها و دادسراها و پزشکی قانونی با زنجیر بر دست و پایم تحقیرها و توهین های بیشماری می بینم، فقط به آن جهت است که بخشی از بی‌عدالتی و فساد و دزدی را که دیده ام فریاد زده ام. تازه آنهم در هنگامه ای فریاد زده ام که تمامی راهکارهای قانونی را طی کرده و تمامی دستگاه قضایی و امنیتی در جریان کامل پرونده فساد کشف شده بوده اند و این فساد و دزدی حتی دامنه اش به چهارچوب خانهُ خانواده ام کشیده شده بود.

من هیچگاه در طول سالهای حبسُ زندانُ شکنجه های بسیار جسمیُ روحی در مخوف ترین اتاقکهای انفرادی و بازجویی در بازداشتگاهها و زندانها خودم را نباختم، والله و والله که هیچگاه و هرگز. اما پیشنهاد شما در نوشتن پشیمان بودن از راه رفته مرا بسیار افسرده خاطرُ رنجورُ صاحب بُغضی شکستهُ خفه کننده کرد.

والله من خودم هم نمی دانم چه گناهی کرده ام که باید در مذمت آن اظهار تأسف و ندامت کنم.؟

شما که قدم رنجه می کنید و پیشقدم می شوید که بنده توبه نامه بنویسم تا شما در کمتر از یک هفته شرایط آزادی من را فراهم می نمایید، لطفا فقط بگویید من بابت کدام گناه باید اظهار ندامت کرده و توبه نامه بنویسم.؟

کاش قبل از آمدن به زندان و فرود آوردن آن دشنه زهر آگین از غلافِ زبانتان، این پرسش را از مدیر کل محترم قوه قضاییه فارس جناب سید کاظم موسوی کرده بودید. که اگر چنین کاری کرده بودید، هرگز به چنین ماموریت شبه نظامی منحوسُ مُشمئز کننده نمی آمدید.

چرا که شخص ایشان ماهها پیشتر و با حضور در واحد چهار امنیتی در بند سبز بزرگسالان از بنده خواسته بود که با چنین حُقه ای میشود از بندُ زندان بِرَست، اما به خدای یکتاُ یگانه که من هدفم رُستَن بود و نه رَستَن . شما امروز بعنوان بخشی از آموزش و پرورش که وظیفه تامین امنیت شغلی و حیثیتی معلمان تکلیف اوست، بروید و از کسانی که پرونده سازی کرده اند پرسش کنید که لطفا جرمهای مهدی فتحی را بگویید تا بداند بر چه گناهی باید خط بُطلان کشیده و اگر گناهی نبود که نیست، بپرسید چرا یک معلم بیگناه باید به گناه نکرده در حبس باشد و کسی که مرتکب فساد مالی شده و گناهکار اصلی پرونده است باید آزادانه کنار ساحل خلیج فارس قدم بزند و هرگاه آفتاب اذیتش کرد، تنی هم به آب بزند؟

همکار گرامیم اگر حمایت شما از بنده و اهداف مقدس و والایی که برای جامعه معلمی دانش آموزی ایران در سر دارم از این دست حمایت‌ها و پرسُ جوی از کجا پیدا کردن یک گونی برنج ده کیلویی هندی به خانواده بنده ست، استدعای عاجزانهُ مُلتمسانه دارم که بیش از این به بنده توهین نفرموده و شأن و شوکت اهداف بلندُ متعالی مرا پایین تر از این نیاورید. و در پایان به شما همکاران محترم و قاضی ها و نهاد دستگیر کننده اعلام می کنم که من مهدی فتحی فرزند محمد علی معلم به زور بازنشسته شده تاریخ و ریشه داشته در پایتخت تمدن هخامنشیان شهرستان پاسارگاد، در اعتراض به ظلمها و ستمهایی که در این سالهای زندان بر خود و خانواده ام رفته، از تاریخ بیست و یکم مهر ماه هزار و چهار صد و دو دست به اعتصاب غذای تر و داروهای تجویز شده توسط پزشک خواهم زد. لطفا شما بعنوان بخشی از آموزش و پرورش که فردا روز حتما حتما باید پاسخگو باشد، این اعتصاب را زیر نظر داشته باشید.

این یک تدریس عملی هم هست، هم برای شما و هم برای آن بخشی از آموزش و پرورش که راه و راهکار آموختن درس عدالت خواهی و زیر بار ظلم نرفتن را به دانش آموزان ایران را نمی داند. من ترجیح می دهم در هجوم بیداد و ستمی که بر من و خانواده ام با شدتُ حُدٌدت بسیاری آوار شده و هیچ راه نجاتی از آن نیست، معلمی باشم که جان عزیزم را می دهم و نه جانانِ عزیزتر از جانم را. 

مهدی فتحی / زندان عادل آباد(مرکزی) شیراز/ ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۲” 

در تشریح چگونگی پرونده سازی بر علیه نوسینده این نامه لازم به اشاره است، مهدی فتحی، در تاریخ ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، توسط شعبه دادگاه تجدیدنظر استان فارس به اتهام (اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور) به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، به اتهام (تبلیغ علیه نظام) به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و به اتهام (توهین رهبری) و (توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی) هم در مجموع به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و بعنوان مجازات تکمیلی هم به ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و ابطال گذرنامه محکوم شد. پس از اتمام مراحل دادرسی، و اعمال ماده ۱۳۴ مجازات اسلامی، تحمل ۵ سال از مجموع این حبس برای وی لازم به اجرا شد. 

پس از اتمام مراحل دادرسی و ارجاع پرونده مهدی فتحی به شعبه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب شیراز، این فعال صنفی فرهنگیان، در تاریخ ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۱، توسط ماموران امنیتی بدون ذکر علت، بازداشت و برای سپری کردن بخشی از مجموع حبس تعزیری ۸ ساله خود به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد.

پاسخی بگذارید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Discover more from حقوق بشر در ایران

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading